عید
صد دانه بپاشیم ز گل دشت
ازریشه بچینیم علف هر
سرمست کند بوی گلابش تو
پیش قدمش دود کنیم مشک
نوروزبرقص آورد هر توبه
در سفره دل پهن کنیم عشق
|
|
عید است بیا تا که
صد خار اگربود براه گل
آن گل که دهد مژده ی
هر گل که در امد ز
قمری غزل خواند و
عید است بیا سبز کنیم
|
عید است بیا مثل حکیم بر لب
جویبار
تا نیک ببینم همه دشت و
دمن را
|
ازبهرکه خوانم من این شعر
با من تو بگو تا چکنم این
با با ل که پرواز دهم
در دفتر کی ثبت کنم صبر و
تصویر کدام پرده کنم درد
در بهر که جویم من آن |
|
جانا بکه گویم من
امروزکه چون مرغک بی با ل
تا این دل شیدائی من
در پرده جانم هزار
گم شد دل زارم بصحرای |
یا رب بکدام طاقچه نشانم من این
قاب جدائی
تا آنکه بجوید حکیم مونس
تنهائی خود را
http://iranianenglish.blogspot.com
http://learn-english.ir/component/option,com_frontpage/Itemid,1/